امام موسی صدر سخنرانی ها بسیاری درباره واقعه عاشورا و نهضت امام حسین(ع) دارد که همه آنها در کتابی با عنوان «سفر شهادت» منتشر شده است. مطلبی که در ادامه می خوانید بخشی از سخنان امام صدر درباره دشمنان امام حسین(ع) در طول تاریخ است که هر کدام به نوعی می خواستند واقعه عاشورا فراموش شود.
«هدف زيارت وارث، بخشيدن حركت و پويايي به عاشورا و خارج کردن اين واقعه از انزوا و مخالفت با جداسازي آن از گذشته و آينده است، زيرا كه همة خطر در اين است كه عاشورا فقط به يادبودهايي بدل شود و واقعة کربلا تنها براي كتابها و سيرهنويسي و يا ذكر آن براي اجر و ثواب اخروي باشد. بيم آن ميرود كه اين حادثه از ظرف زماني خود فراتر نرود و مقتل حسين و يارانش در همان سال 61 مدفون شود؛ حسيني بود، كشته شد و همه چيز پايان يافت.
براي اينکه اين خواست و كينه و كنار نهادن واقعه محقق نشود و كار امام حسين هدر نرود، پارهاي فقرات در اين زيارت آمده است، تا ميان شهادت حسين و ستيز هميشگي حق و باطل پيوند برقرار سازد. ستيزي كه از نخستين حركت انسان براي اصلاح و جهاد آغاز ميشود و تا رسيدن به زندگي آزاد و با كرامت و رهايي از ستم و ستمپيشگان ادامه دارد.
دشمنان حسين
يكي از دوستان انديشمند ما ميگويد که دشمنان حسين سه گروهاند:
دشمن نخست: كساني كه حسين و يارانش را كشتند. آنان ستمكار بودند، اما اثرِ ستمشان ناچيز است، زيراكه جسم را كشتند و اجساد را پارهپاره کردند و چادرها را به آتش كشيدند و اموال را به غارت بردند. آنان چيزهاي محدودي را از ميان بردند. اگر حسين در سال 61 هجري به شهادت نميرسيد، در سال ديگري از دنيا ميرفت. پس خطرِ اصلي چيست؟ آنان با کشتن حسين چه چيزي را محقق ساختند؟ بايد گفت که آنان مرگ حسين ع را جاودانه و هميشگي کردند. بنابراين، خطر دشمن اول، ظالم اول و طغيانگر اول، محدود است.
دشمن دوم: كساني كه كوشيدند تا آثار حسين را پاك سازند. بنابراين، نشانههاي قبرش را از ميان بردند و بقعهاي را كه در آن به خاك سپرده شده بود، به آتش كشيدند و يا مانند بنيعباس، حرم امام حسينع را به آب بستند.
اينان مانع عزاداري براي حسين ع شدند، چنانكه در عصر عثماني اينگونه بود. دوران تاريكي بود؛ هنگامي كه مجلسي بر پا ميداشتند، مراقباني ميگماردند، تا رسيدن عمّال عثماني را خبر دهند و عزاداران پراكنده شوند. هماينان زيارتِ حسين را منع كردند و براي كساني كه ميخواستند قبر امام حسين را زيارت کنند، موانع بسياري به وجود ميآوردند. اينان گروه دوم از دشمنان حسين هستند، کساني که ميخواستند اسم حسين و ياد حسين فراموش شود و آرامگاه حسين و عزاداري بر حسين از ميان رود.
خطر اين گروه بيش از گروه اول است، اما در اجراي برنامههايشان ناتوان ماندند، چنانكه اين مسئله در تاريخ روشن شد. ما امروز شاهد گسترش زماني و مکاني عزاداريهاي امام حسين هستيم. امروز، دستكم بيش از صد ميليون نفر در عزاداريهاي امام حسين ع شركت ميكنند؛ نه تنها در جهان اسلام، بلكه همچنين در آفريقا. جمعة گذشته در ايام عاشورا همة خطبهها به اسم امام حسين ع برگزار شد؛ در همه جا، در اروپا در آمريكا و در هر كشوري که دوستداران حسين ع زندگي ميكنند. امروز صد ميليون نفر و يا بيشتر مجالس حسيني را برپا ميكنند. سفر من به گابن با اربعين حسيني مصادف بود و در آنجا سخنراني مفصلي كردم. در سنگال هم که بودم مجالس مفصلي برپا كرديم. به همين ترتيب، در همة كشورها مراسم عزاداري امام حسين ع در حال گسترش است. اين مراسم، اينجا، در لبنان، در بيروت و در مكانهاي گوناگون، فزوني مييابد و پربارتر ميشود. بنابراين، گروه دوم از دشمنان امام حسين، پرخطرتر و ستمكارتر از گروه نخستاند، اما در كارشان ناكام ماندند. خطر اينان از گروه سوم كمتر است.
دشمن سوم: اين گروه بر آن بودند تا چهرة امام حسين را مخدوش کنند و واقعة كربلا را در حد سالگردها و عزاداريها نگه دارند، و آن را در گريه و اندوه و ناله منحصر كنند. ما بر حسين بسيار ميگرييم، اما هرگز در گريه متوقف نميشويم. گرية ما براي نو كردن اندوهها و كينهها و ميل به انتقام و خشم بر باطل است. اينها انگيزة ما براي گريه است.
چرا از به خاک افکنده شدن امام حسين ياد ميكنيم و آن را در مقاتل ميخوانيم؟ نالهها و شيونهاي دلخراش. ماجرا را صحنه به صحنه ميخوانيم تا واقعيت را پيش رو آوريم و خطر ستمپيشگان و سنگدليشان را دريابيم و، همچنين، ابعاد فداكاري و تأثير آن را بفهميم. پس، ما تنها به شيون بسنده نميكنيم و حسين را تنها شهيد اشكها نميدانيم و برآنيم كه تكليف ما فقط با عزاداري به انجام نميرسد. اگر در تاريخِ نبردِ ميان حق و باطل، واقعة کربلا را از مقطع زماني خود خارج سازيم و آن را با گذشته پيوند دهيم، بهطور طبيعي حادثه با آينده هم پيوند ميخورد. چنانكه ميگوييم حسين وارث آدم و نوح و موسي و عيسي ع است و امام صادق و باقر و رضا ع ميراثدار او هستند، و هر كسي كه با باطل ميستيزد و همة توان و حيات خود را در راه دفاع از حق تقديم ميكند، ميراثدار اوست.»